غزلغزل، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

دختر گلم غزل

اولین شب یلدای عسل مامان

1393/10/6 10:11
نویسنده : مامانی غزل
678 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قندو عسلم

عزیز دلم چند روز بعد از آغاز نه ماهگیت،زمستون هم شروع شد.اولین شب زمستون بلند ترین شب ساله که بهش میگن شب یلدا،تو این شب افراد خانواده دور هم جع میشن و از هر دری صحبت میکنن و در آخر هم هرکدوم با نیتی یه تفاعل به خواجه شیراز میزنن.

ما هم طبق سنت تو شب اول دی رفتیم خونه بابا سید،اما باز هم چون امسال شب یلدا مطابق با روزهای آخر ماه صفر بود،خیلی مختصر برگذارش کردیم (با اینکه دوست داشتم اولین شب یلداتو حسابی جشن بگیرم).که البته همین دور همی مختصر رو هم شما کن فیکونش کردی.فردا شبش هم زن عمو حسین ما رو دعوت کرد دامغان اون شب همه بودن.تو اولش خوب بازی کردی ولی موقع شام بد جوری قاط زدی و همش جیغ میکشیدی و مایع آبروریزی شدیقهرقهرقهر

عکسای شب یلدا 

اینجا در حال آماده سازی سفره بودیم ولی شما کمین کردی وسایل بریزیچشمکچشمکخندونکخندونک

و اینجا هم کار خودتو کردیقه قههقه قههقه قهه

غزل و باباجونیشمحبتمحبتمحبت

غزل و مامان غزلبوسبوسبوس

و این هم پایان کار و تلاشهای شماچشمکچشمکچشمک

تا ابد دوستت دارمبوسمحبتبوسمحبت

 

پسندها (2)

نظرات (2)

فرناز خاله آرسن جون
6 دی 93 16:32
خاله جونی آرسن تو جشنواره شرکت کرده اگه رای بدین خوشحالمون میکنین کد 71 رو به 1000891010 بفرستین.ممنون عزیزم
مامانی غزل
پاسخ
چشم مامانی آرسن
خاله نرجس
8 دی 93 21:21
یلداتون مبارک
مامانی غزل
پاسخ
انشا الله سال دیگه یلدا همه دور هم باشیم